حرف افتاد به نوه های عمو که هنوز با سه سال سن براشون شو.رت آموزشی میپوشونن و بچه های این دوره که انقدر راحت طلب شدن، صحبت از بچه داری و سختی های مادرها بود تا رسید به مهربونی بعضی ها و بی تفاوتی خیلی های دیگر تا رسید به دختر فامیل و دختر غریب تا رسید حرف به هم عروس ها(یا بقول خیلی ها جاری) مامان تعریف میکرد که هیچوقت شماها عادت نداشتید توو خودتون دستشویی کنید و من از این بابت همیشه خیالم راحت بود ولی یکبار خونه عمو وسطی مهمونی دوره دعوت بودیم و تو خواب رسید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

delsatecco3.rozblog.com وبلاگ آژانس مسافرتی و هواپیمایی آرزوی آسمان آبی محمد رسول خوبرو مبلمان فضای باز فلسفه اسلامی-علوم انسانی پاناسونیک پت پو trucks and trailer خنده و گریه